نوشته شده توسط : علی صیفوری

 

قبل‌ از آن‌ كه‌ وارد بحث‌ شويم‌ و درباره‌ي آموزه‌هاي‌ اين‌ شخصيت‌ ممتاز چيزي‌ بنويسيم‌ پيشتر به‌ اندازه‌ فهم‌ خودمان‌ در خصوص‌ شناخت‌ سرور آزادگان‌ و سالار شهيدان ‌مطالبي‌ را به‌ عنوان‌ مقدمه‌ ذكر مي‌كنيم‌:

 

 

در طول‌ زندگي‌ براي‌ بعضي‌ از معصومين‌، فرصت‌ و موقعيّتي‌ پيش‌ آمد كه ‌براي‌ اكثرشان‌ آن‌ فرصت‌ و موقعيّت‌ پيش‌ نيامده‌ بود لذا بسياري‌ از امامان‌، نتوانستند از آن‌ فرصت‌ها و موقعيّت‌ها استفاده‌ کنند؛ مثلاً در برهه‌اي‌ از زمان‌ در اثر اختلافات‌ شديد بني‌عباس‌ با بني‌ اميه‌ و در آخر كار سقوط‌ دولت‌ و حكومت‌ بني‌ اميه‌ و روي‌ كار آمدن‌ بني‌عباس‌ امام‌ صادق‌(ع) توانستند به‌ خوبي‌ از فرصت‌ استفاده‌ كنند و مجالس‌ علمي‌ و فقهي‌ تشكيل‌ دهند و در نتيجه‌ با تعليم‌ و تربيت‌ بيش‌ از چهار هزار دانشمند توانستند اسلام‌ راستين‌ و مذهب‌ تشيّع‌ را تبيين‌ و به‌ جامعه‌ اسلامي‌ معرفي‌ نمايند. در حالي‌ كه ‌همين‌ امام‌(ع) در اواخر عمر خود در فشار حكومت‌ ظالمانه‌ بني‌عباس‌ بودند و بالاخره‌ به‌دست‌ منصور به‌ شهادت‌ رسيدند.

 

حالا اگر گفتيم‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع) رئيس‌ مذهب ‌تشيع‌ و زنده‌ كننده‌ اسلام‌ راستين‌ است‌ بدان‌ معنا و مفهوم‌ نيست‌ كه‌ امامان ديگر قابليّت‌ اين‌ كار را نداشته‌ و از اين‌ عمل‌ عاجز بوده‌اند، زيرا اين‌ فكر و منطق‌ غلط‌ بوده‌ و مسئله‌ امامت‌ و پيشوايي‌ بالاتر از اين‌ حرف‌ها است‌. يا حضرت‌ سيدالشهدا(ع) قيام‌ نمود و آن‌ صحنه‌ي محيّر العقول‌ را در جهان‌ بشريّت‌ براي‌ حفظ‌ كيان‌ اسلام‌ و ابقاي‌ دين‌ به‌ وجود آورد كه‌ ديگر از امامان‌ چنين‌ عملي‌ را به‌ وجود نياوردند، حال‌ نبايد گفت‌ كه‌ مثلاًحضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌(ع) از اين‌ اقدام‌ تكويناً عاجز بوده‌ است‌ و حال‌ آن‌ كه‌ با مطالعه‌ي تاريخ‌ زندگي‌ اين‌ دو برادر روشن‌ خواهد شد كه‌ قيام‌ و انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) اوّلاً حسنيّه‌ و ثانياً حسينيّه‌ بوده‌ است‌.

 

 

• ويژگي‌هاي‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع)

 

چرا و براي‌ چه‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) برنده‌ي جايزه‌ي ممتاز است‌؟! پاسخ‌ اين‌ سؤال ‌با مراجعه‌ به‌ تاريخ‌ پر افتخار اين‌ وجود نازنين‌ بلكه‌ قبل‌ از ولادتش‌ روشن‌ خواهد شد.

 

حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) نه‌ تنها در قلوب‌ مسلمانان نفوذ كرد بلكه‌ فرق‌ غيراسلامي‌ نيز او را انساني‌ آزاد و آزاده‌ شناخته‌ و براي‌ آن‌ سرور آزادگان‌ امتيازات‌ خاصي‌ را قائلند. اينك‌ ما در اين‌ جا گفتار و معتقدات‌ بعضي‌ از دانشمندان‌ و مورخان‌ غير اسلامي‌ را نقل‌ نموده‌ و ذكر مي‌كنيم‌:

 

 

 

• ع‌.ل‌.پويد مي‌نويسد:

 

درس‌ امام‌ حسين‌(ع) اين‌ است‌ كه‌ در دنيا اصول‌ ابدي‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود دارد كه‌ تغيير ناپذيرند و آن‌ اصول‌ هميشه‌ در دنيا باقي‌ و پايدار خواهد ماند. در طي‌ قرون‌ افراد هميشه‌ جرأت‌ و پر دلي‌ و عظمت‌ روح‌ و بزرگي‌ قلب‌ و شهامت‌ رواني‌ را دوست‌ داشته‌اند و در اثر همين‌هاست‌ كه‌ آزادي‌ و عدالت‌ هرگز به‌ نيروي‌ ظلم‌ و فساد تسليم‌ نمي‌شود. اين‌ بود شهامت‌ و اين‌ بود عظمت‌ِ حسين‌(ع) و من‌ مسرورم‌ كه‌ در چنين‌ روزي‌ با كساني‌ كه‌ اين‌ فداكاري‌ را از جان‌ و دل‌ ثناء مي‌گويند شركت‌ كرده‌ام‌. هرچند كه ‌يك‌ هزار و سيصد سال‌ از تاريخ‌ آن‌ مي‌گذرد.

 

 

 

• اپرونيك‌ مورخ‌ مشهور امريكايي‌ از واشنگتن‌ مي‌نويسد:

 

براي‌ امام‌ حسين‌(ع) ممكن‌ بود كه‌ زندگي‌ خود را با تسليم‌ شدن‌ به‌ اراده‌ي يزيد نجات‌ بخشد، ليكن‌ مسئوليت‌ پيشوايي‌ و نهضت‌ بخش‌ اسلام‌، اجازه‌ نمي‌داد كه‌ او يزيد را به‌ عنوان‌ خليفه‌ي مسلمين‌ بشناسد. او به‌ زودي‌ خود را براي‌ قبول‌ هر ناراحتي‌ و پافشاري ‌به‌ منظور رها ساختن‌ اسلام‌ از چنگال‌ بني‌ اميّه‌ آماده‌ ساخت‌. در زير آفتاب‌ سوزان‌ سرزمين‌ خشك‌ و در روي‌ ريگ‌هاي‌ تفتيده‌ روح‌ حسين‌ فنا ناپذير برپاست‌. اي‌ پهلوان‌ واي‌ نمونه‌ي شجاعت‌ و اي‌ شهسوار من‌ اي‌ حسين‌!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام‌ حسين‌(ع) همچون‌ پدر بزرگوارش‌، مولاي‌ متقيّان‌(ع) در دل‌ شب‌ غذاي ‌بيچارگان‌ را حمل‌ مي‌نمود و به‌ خانه‌هاي‌ فقرا مي‌رفت‌. حتي‌ بعد از شهادت‌ سالارشهيدان‌، اثر زخم‌ روي‌ كمر ايشان‌ مانده‌ بود كه‌ آن‌ زخم‌ نه‌ از شمشير بوده‌ و نه‌ از نيزه‌، بلكه‌در اثر حمل‌ غذاي‌ مستمندان‌ بوده‌. لذا از زين‌ العابدين‌(ع) پرسيدند. حضرت‌ در پاسخ ‌فرمودند: اين‌ زخم‌ بر اثر حمل‌ غذا براي‌ فقرا و بيچارگان‌ بود. اين‌ مطلب‌ را غير از علماي ‌شيعه‌ ديگران‌ نيز گفته‌اند. مانند ابن‌ جوزي‌ در كتاب‌ «تذكره‌ي الخواص‌» و ابونعيم‌ اصفهاني ‌در «حليه‌ي الاولياء» .

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و حكومت‌ ديني‌

 

رهبران‌ الهي‌ و مردان‌ آسماني‌ براي‌ تشكيل‌ حكومت‌ ديني‌ تا پاي‌ جان‌ كوشيدند و براي‌ نجات‌ انسان‌ها از ستم‌ و تجاوز به‌ نام‌ قانون‌ مقرّراتي‌ وضع‌ نمودند. بعد از شهادت‌علي‌(ع) با روي‌ كار آمدن‌ خاندان‌ اموي‌، حكومت‌ اسلامي‌ به‌ حكومت‌ استبدادي‌ ـ شاهنشاهي‌ مبدل‌ شد و حاكم‌ها به‌ نام‌ خليفه‌ي اسلامي‌، دين‌ اسلام‌ را بازيچه‌ قرار دادند.

 

امتيازهاي‌ طبقاتي‌ به‌ وجود آمد و دوستان‌ و شيعيان‌ حضرت‌ علي‌(ع) از تمام‌ حقوق ‌اسلامي‌ ـ اقتصادي‌ و غيره‌ محروم‌ گشتند . شيعيان‌ در بدترين‌ وضع‌ به‌ سر مي‌بردند و محبت‌ به‌ علي‌(ع) و خاندان‌ رسالت‌ جرم‌ بزرگي‌ بود كه‌ موجب‌ محروميت‌ و شكنجه ‌شيعيان‌ مي‌شد. معاويه‌ و تمام‌ حاكمان‌ زورگوي‌ بني‌ اميه‌ جز سفاكي‌ و خونريزي‌ كار ديگري‌ نداشتند و در يك‌ كلمه‌ اسلام‌ از مسير خود منحرف‌ شده‌ بود.

 

بعضي‌ها گفته‌ و يا مي‌گويند: چرا امام‌ حسين‌ زندگي‌ خود را به‌ مخاطره‌ انداخت‌ و چرا با حكومت‌ نساخت‌؟! مگر زندگي‌ راحت‌ چيست‌؟! زندگي‌ آسوده ‌از منظر رهبران ‌آسماني‌، يعني‌ ملت‌ و جامعه‌ آسايش‌ داشته‌ باشد و مردم‌ از زندگي‌ خود راضي‌ باشند و آزادي‌ باشد و ستم‌ شكل‌ نگيرد و تفاوت‌ قومي‌ و نژادي‌ نباشد.

 

امام‌ حسين‌(ع) هنگامي‌ زندگي‌ آسوده‌ دارد كه‌ حقوق‌ انسان‌ها به‌ حكم‌ قوانين‌ اسلام‌ داده‌ شود، نه‌ اين‌كه‌ مردم‌ از حقوق ‌خود محروم‌ باشند و در محيط‌ خفقان‌ زندگي‌ كنند. نه‌ اين‌ كه‌ دسته‌اي‌ از خدا بي‌ خبر در حال‌ شوكت‌ و عزت‌ و در منتهاي‌ خوشي‌ زندگي‌ نموده‌ اما توده‌ي مردم‌، حتي‌ نان‌ خالي‌ هم‌ نداشته‌ باشند.

 

حسين‌(ع) فرزند كسي‌ است‌ كه‌ پيوسته‌ به‌ درماندگان‌ كمك‌ مي‌كرد و براي‌ نجات ‌دادن‌ طبقات‌ محروم‌ و مظلوم‌ با ستمگران‌ مبارزه‌ مي‌كرد و شبانگاه‌ غذاي‌ فقرا را به‌ دوش‌ مي‌كشيد و به‌ خانه‌هايشان‌ مي‌برد و هرگز غذاهاي‌ رنگارنگ‌ ميل‌ نمي‌نمود و مي‌گفت‌: من‌ چگونه‌ لباس‌ نو بپوشم‌ و سير بخوابم‌ در حالي‌ كه‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ ممكن‌ است ‌برهنه‌ يا گرسنه‌اي‌ باشد.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و اصلاحات‌

 

بزرگ‌ترين‌ اهداف‌ رهبران‌ الهي‌، اصلاح‌ امور انسان‌ها و جوامع‌ بشري‌ بوده‌ است‌ و بر همين‌ اساس‌ بود كه‌ امام‌ حسين‌(ع) بارها در طول‌ مبارزات‌ و قيام‌ خود مي‌فرمود: من‌براي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر قيام‌ مي‌كنم‌. من‌ خانه‌ و كاشانه‌ام‌ را رها نكردم‌ و تك‌ و تنها در مقابل‌ ظلم‌ نايستادم‌، مگر براي‌ آن‌ كه‌ انسان‌ها را ارشاد كنم‌ و از بدبختي‌ و انحراف‌ نجاتشان‌ دهم‌. من‌ براي‌ اصلاح‌ امور مسلمان‌ها خروج‌ نمودم‌، نه‌ براي‌ به‌ دست‌آوردن‌ قدرت‌ و مقام‌ و نه‌ براي‌ ظلم‌ و طغيان‌.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و آزادي‌

 

حريت‌ و آزادي‌ به‌ معناي‌ واقعي‌ كلمه‌ اصلي‌ است‌ از اصول‌ و ركني‌ است‌ از اركان‌ِ بقاي‌ هر نظامي‌ . آزادي‌ يكي‌ از بزرگترين‌ اهداف‌ پيامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشريت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشري‌ را از چنگال‌ اهريمنان‌ و زورگويان‌ رها سازند. واژه‌ي مقدس‌ آزادي‌ را جز استكبار جهاني‌ همه‌ي انسان‌ها طالبند. آزادي‌ را حتي‌ حيوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

 

امام‌ حسين‌(ع) نگاه‌ عميقانه‌اي‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ مي‌كند و مي‌بيند با روي‌ كار آمدن ‌بني‌ اميه‌ و بازي‌ كردن‌ با دين‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، ديگر چيزي‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احكام‌ و قوانين‌ آسماني‌ از مسير خود منحرف‌ گشته‌. مسلمانان واقعی كه‌ طرفداران‌ راستين‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

 

بدين‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشيد علي‌(ع) ديگر به‌ خود اجازه‌ نمي‌دهد كه‌ بنشيند و اين‌ منظره‌ را تماشا كند. او فرزند علي‌(ع) است‌ بايد مقدمات‌ قيام‌ را فراهم‌ كند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتيان‌ اعلام‌ خطر نمايد.

 

 

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و غيرت‌ ديني‌

 

غيرت‌ واژه‌اي‌ مقدس‌ و بسيار پر محتواست‌، امّا متأسفانه‌ اين‌ صفت‌ بسيار ارزنده‌ قرن‌هاست‌ از ميان‌ ملل‌ اسلامي‌ رخت‌ بربسته‌ و مسلمانان‌ مخصوصاً در اين‌ عصر و قرن ‌اخير كمتر از اين‌ صفت‌ بر خوردارند. امام‌ حسين‌(ع) حتي‌ در آن‌ لحظات‌ آخر عمر خود درحالي‌ كه‌ زخم‌ شديد برداشته‌ بود، هنگامي‌ كه‌ مي‌بيند لشكر كفر به‌ خيام‌ و حرم‌ زنان‌ و كودكان‌ حمله‌ور شده‌اند و قصد اهانت‌ به‌ اهل‌بيت‌ رسالت‌: دارند با حالت‌ ضعف‌ و ناتواني‌ صدا زد: «يا شيعة آل‌ ابي‌ سفيان‌ ان‌ لم‌ يكن‌ لكم‌ دين‌ٌ و انتم‌ لا تخافون‌ المعاد، فكونوا احراراً في‌ دنياكم‌» يعني‌ اي‌ پيروان‌ ابي‌ سفيان‌! اگر دين‌ و مذهب‌ نداريد ـ چنان‌ كه ‌نداريد ـ و از روز محشر نمي‌هراسيد پس‌ لااقل‌ بياييد آزاد و آزاده‌ باشيد من‌ كه‌ هنوز زنده‌ام، ‌نخواهم‌ گذاشت‌ شما به‌ حرم‌ اهل‌بيت‌ و خيمه‌هاي‌ زنان‌ حمله‌ كنيد.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و حقوق‌ بشر

 

يكي‌ از مسائلي‌ كه‌ در اديان‌ آسماني‌ به‌ ويژه‌ در اسلام‌ وجود داشته‌ و مورد بحث‌ و گفتگو‌ بوده‌ و مي‌توان‌ گفت‌ از اصيل‌ترين‌ قوانين‌ الهي‌ است‌ مسئله‌حقوق‌ بشر است‌، انسان‌ها هر عقيده‌ و مسلكي‌ كه‌ دارند و در هر زماني‌ و مكاني‌ كه‌ هستند و يا خواهند بود بايد به‌ حقوق‌ فردي‌ و اجتماعي‌ فرهنگي‌ و اقتصادي‌ خود برسند.

 

اساس ‌نهضت‌ و قيام‌ رهبران‌ الهي‌ دو چيز بود:

 

1ـ رعايت‌ نمودن‌ حقوق‌ انسانها

 

2ـ حريّت‌ وآزادي‌

 

كه‌ راستي‌ مي‌توان‌ گفت‌: اگر حقوق‌ انسانها روي‌ موازين‌ قانون‌ الهي‌ داده‌ نشود و يا حريّت‌ و آزادي‌ از بشر سلب‌ گردد جوامع‌ بشري‌ و انسانها ديگر همچون‌ حيوانات‌ ودرندگان‌ زندگي‌ كرده‌ و خواهند نمود.

 

مولاي‌ متقيّان‌ حضرت‌ علي‌(ع) مي‌فرمود: اگر تمام‌ جهان‌ هستي‌ را به‌ من‌ بدهند و بخواهند كه‌ پوست‌ جويي‌ را از دهان‌ مورچه‌اي‌ بيرون‌ آورم‌ هرگز چنين‌ كاري‌ را نخواهم‌ كرد، اين‌ كلام‌ مقدس‌ حضرت‌ علي‌(ع) اشاره‌ به‌ هر دو مطلب‌ است‌ هم‌ اشاره‌ به‌ حقوق‌ و هم‌ اشاره‌ به‌ آزادي‌.

 

 

 

 

 

منابع‌:

 

1 ـ الكامل‌ في‌ التاريخ‌، ابن‌ اثير.

 

2 ـ مروج‌ الذهب‌، مسعودي‌ .

 

3 ـ البيان‌ الدّول‌، سيد حسن‌ خطيب‌ .

 

4 ـ التأثر الدّول‌، محمد عبدالباقي‌.

 

5 ـ السياسه‌ي الحسينيه‌ي، مسيو رپن‌.

 

6 ـ صلح‌ الحسن‌، راضي‌ آل‌ ياسين‌.

 

7 ـ حيات‌ الحسن‌، باقر الشريف‌.

 

8 ـ نهضت‌ الحسين‌ ، هبه‌ي الدين‌ شهرستاني‌.

 

9 ـ اعيان‌ الشيعه‌، سيد محسن‌ امين‌.

 

10 ـ دين‌ و تمدن‌، الحوال

 



:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 17 آبان 1392 | نظرات ()